ماه: تاریخ نامعتبر است

  • گم می شد ….

    گم می شد ….

    شاعری در غبار گم می شد بی نسب بی تبار گم می شد خسته ازموج بی قراری شهر در دل روزگار گم می شد مثل گردی نشسته بر دل میز با دمی ، بی گدار گم می شد آن چراغ و ستاره ی پر نور گوشه ای بی مدار گم می شد در دل سوخته ی گل سرخی خاطری از بهار گم می شد اسب اعتماد در دل دشت بی کس و بی سوار گم می شد حکم شد که عاشقی ننگ است عشق پای قمار گم می شد والی از ساغر جهالت مست شهر ، بی اعتبار گم می شد با صبوری کنار ویرانه پیر با افتخار گم می شد #سعید_بحرالعلومی
    گم می شد …

    شاعری در غبار گم می شد
    بی نسب بی تبار گم می شد
    خسته ازموج بی قراری شهر
    در دل روزگار گم می شد
    مثل گردی نشسته بر دل میز
    با دمی ، بی گدار گم می شد
    آن چراغ و ستاره ی پر نور
    گوشه ای بی مدار گم می شد
    در دل سوخته ی گل سرخی
    خاطری از بهار گم می شد
    اسب اعتماد در دل دشت
    بی کس و بی سوار گم می شد
    حکم شد که عاشقی ننگ است
    عشق پای قمار گم می شد
    والی از ساغر جهالت مست
    شهر ، بی اعتبار گم می شد
    با صبوری کنار ویرانه
    پیر با افتخار گم می شد

    #سعید_بحرالعلومی

  • ازپشتِ نیزار نگاهم می کنی…

    ازپشتِ نیزار نگاهم می کنی…

    ‍ به سکوتی
    که از رفتنت بلند شد
    ادامه می دهم!

    اگر دهان چشمانت
    بی موقع باز نشود
    و بهانه،
    دست دلم ندهد!!!
    @aidakhaghani
    ……


    عنوان: #از_پشت_نیزار_نگاهم_می_کنی
    مولف: #آیدا_خاقانی
    ناشر: #بوتیمار

    این کتاب را از کتابفروشی بیرون بر #بوتیمار بخواهید.
    مراکز پخش: بوتیمار – ققنوس – صدای معاصر – پیام امروز – کتاب آوران- نگاه – آثار – فرهنگ – جاوید
    برای اطلاع از مکان فروش و پخش کتاب #از_پشت_نیزار_نگاهم_می_کنی تماس بگیرید:
    ۰۲۱۶۶۹۰۰۷۴۸
    ۰۹۳۳۰۱۶۳۴۴۳
    ۰۹۱۶۹۱۴۳۸۴۳
    @aidakhaghani