به کجا برم شکایت
به که گویم این حکایت
که لبت حیات ما بود و
نداشتی دوامی.
"حافظ"
برگرفته از کانال: باران دل
baran_e_del@
https://t.me/kellck
به کجا برم شکایت
به که گویم این حکایت
که لبت حیات ما بود و
نداشتی دوامی.
"حافظ"
برگرفته از کانال: باران دل
baran_e_del@
https://t.me/kellck
مرا آتش صدا کن
تا بسوزانم سراپایت
مرا باران صدا ده
تا ببارم بر عطشهایت
خیالی، وعده ای، وهمی،
امیدی،مژده ای،ی ادی!
به هر نامه که خوش داری،
تو بارم ده به دنیایت…
"حسین منزوی"
متن کامل شعر در ادامه مطلب
[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید …] https://t.me/kellck
هرگز مجالی نبود که لیلایی کنم
هرگز مجالی نبود
به من نگو بالا بلند
دستم به پنجره رو به احتضار
خانه خودم هم نمی رسد
قوز کرده خودم را قدم می زنم
قوز کرده خودم را می رسانم دوباره به آن پاییز
آن چه دست های تو با من کرد
تبر با گیاه آویخته از خودش نکرد
این لکه های بدخیم
از عوارض دارویی بوسه های تو نیست ؟
لیلا منم آیا ؟
که با موهای عرق کرده از وحشت فشار قبر
دروازه های دوزخ را به روی تو بسته ام
و کهیر پوست سرم
سند آزاد سازی اراضی موعود توست
مرا هر چه می خواهی صدا بزن
جز به نام خودم
من چه نسبت خونی دور یا نزدیکی
می توانم با خودم داشته باشم؟
من که مهره های شکسته کمرم
تسبیح استخوانی ذکر توبه های توست .
"فرنگیس شنتیا"
https://t.me/kellck