ماه: تاریخ نامعتبر است

  • قول دادم ۷ – نزار قبانی

    بهت قول دادم فورا تمامش کنم
    اما وقتی دیدم قطره‌های اشک از چشمانت فرو می‌غلتند
    دستپاچه شدم
    و آنگاه که چمدان‌ها را روی زمین دیدم
    فهمیدم که تو به این سادگی‌ها قابل کشتن نیستی
    تو وطنی
    تو قبیله‌ای
    تو قصیده‌ای پیش از سروده شدن
    تو دفتری تو راه و مسیری
    تو کودکی هستی
    تو ترانه‌ی ترانه‌هایی
    تو ساز و آوازی
    تو درخشنده‌ای
    تو پیامبری.

    "نزار قبانی"

    https://t.me/kellck

  • قول دادم ۶ – نزار قبانی

    قول
    دادم که پنجاه بار تو را ذبح کنم

    اما
    وقتی پیراهن آغشته به خونم را دیدم

    مطمئن
    شدم که خودم ذبح شدم

    مرا
    جدی نگیر

    وقتی
    عصبانی می‌شوم…

    وقتی از کوره در می‌روم…
    وقتی
    آتش می‌گیرم…

    وقتی خاموش می‌شوم
    من از شدت صداقت دروغ می‌گفتم
    و خدا را شکر که دروغ گفتم.

    "نزار قبانی"

    https://t.me/kellck

  • ای که گفتی جان بده – حافظ

    ای که گفتی جان بده تا باشدت آرام جان

    جان به غمم هایش سپردم نیست آرامم هنوز.

     

    "حافظ"

    ای که گفتی جان بده تا باشدت آرام جان - حافظ https://t.me/kellck

  • با رشته ی زلف توام امشب – هدایت طبرستانی

    با رشته ی زلف توام امشب سر راز است

    افسوس که شب کوته و این قصه دراز است

     

    "هدایت طبرستانی"

     

    https://t.me/kellck

  • شب شیشه ای – محدثه بلوکی

    بیا و مرا
    به
    روشنایی
    یک
    شب
    شیشه
    ای
    پیدا
    کن .

    در آن هنگام
    که
    دستانم

    امید زیستن را
    با
    تمام
    وجودش
    می فشارد.

    و چشمانت

    که از آغازِ
    این
    خواستن
    با
    من
    تلاقی
    می
    کند .

    من از رنج
    های
    بی
    واهمه
    می
    ترسم

    از اُمیدهای واهی

    از نگرشِ بین
    این
    دو

    که کدام یک
    را
    باید
    انتخاب
    کنم؟

    بیا و مرا
    دعوت
    کن

    به روشنایی چشم
    هایت .

    جایی میان بودن
    و
    ماندن

    جایی که تو
    را
    پیدا
    کنم

    و به لحظه
    ای
    که
    دوباره
    از
    تو
    آغاز
    شوم.

     

    "محدثه بلوکی"

     

    از کتاب: آزادی، چون
    رقصی
    در
    باد /
    ۱۳۹۷

     

    https://t.me/kellck

  • قول دادم ۵ – نزار قبانی


    قول
    دادم شب‌ها بهت زنگ نزنم

    و
    وقتی مریض شدی بهت فکر نکنم و

    نگرانت نباشم
    و بهت گل ندهم
    و دستانت را نبوسم
    اما شب‌ بهت زنگ زدم
    و برایت گل فرستادم
    و میان چشمانت را بوسیدم تا سیر شدم
    قول دادم که
    قول دادم
    قول
    و هنگامی که خنگی‌ام را فهمیدم، خندیدم.

    "نزار قبانی"
    مترجم: ؟

    https://t.me/kellck

  • حالم خوب است – سید علی صالحی

    حالم خوب است
    هنوز
    خواب می‌بینم

    ابری
    می‌آید

    و
    مرا تا سرآغازِ روییدن …

    بدرقه می‌کند.

     

    "سید علی صالحی"

     

    برگرفته از کانال "باران دل"

    baran_e_del@

    عکس از خانم ستاره سمیعی

    https://t.me/kellck

  • من به همان لبخند زنده ام – روزبه معین

    می آید روزی که در تراس خانه‌ات

    روی صندلی دسته دار نشسته‌ای و بازی کودکان را تماشا می‌کنی

    آن روز دیگر نه باران خاطره ای از من برایت تازه می‌کند و نه غروب آفتاب سنگی بر دریاچه آرام دلت می اندازد.

    سال هاست که تو مرا پاک از یاد برده ای

    کنار روزمرگی هایت،یک فنجان چای برای خودت می‌ریزی و با دستانی که دیگر چروک شده اند لرزان لرزان فنجان چایت را به لبانت نزدیک می‌کنی

    اما یک‌باره یکی از کودکان نام مرا فریاد می زند

    شباهت اسمی بود!

    تو آرام فنجانت را کمی پایین می آوری،لبخند کوچکی می زنی و دوباره چایت را می‌نوشی

    من به همان لبخند زنده ام ‌‌..

     

    روزبه معین

    دانلود دکلمه


    https://t.me/kellck

  • چشم هایی که مال توست – محدثه بلوکی

    به من نگاه کن

    به چشم هایی که مالِ توست

    و قلبی که هنوز برای تو می تپد.

    به من نگاه کن

    به تمدن هزار ساله ی دستهایم

    و پاییزی که بی تو هزار ساله خواهد شد.

    به من فکر کن

    به لحظه ی نبودنم

    و تنهایی

     

    تن

    ها

    یی

     

    به چشم هایی که انکارش می کنی

    و جادوی کلماتی

    که در آغوشت اِغواترم می کند .

    به من فکر کن

    به لحظه ی نبودنم

    و به چشم هایی که دیگر نیست !

     

    "محدثه بلوکی"

     

    از کتاب: آزادی، چون
    رقصی
    در
    باد /
    ۱۳۹۷

     

    https://t.me/kellck

  • قول دادم ۴ – نزار قبانی

    با کمال خونسردی و خنگی قول دادم
    که تمام پل‌های پشت سرم را خراب کنم
    محرمانه تصمیم به کشتن تمام زنان گرفتم
    و علیه تو اعلام جنگ کردم
    و هنگامی که به روی سینه‌هایت اسلحه کشیدم
    شکست خوردم
    و هنگامی که دستان صلح طلب تو را دیدم
    لرزیدم
    قول دادم که
    قول دادم
    قول
    و تمام قول‌هایم دود شدند و به هوا رفتند.

    "نزار قبانی"
    مترجم: ؟

    https://t.me/kellck

  • صدای تو – شاملو

    نگاه

    از صدای تو ایمن می شود

    چه مومنانه

    نام مرا آواز می‌کنی …


    "احمد شاملو"

    https://t.me/kellck

  • من از یادت نمی کاهم – نیما یوشیج

    در آن نوبت

    که بندد دست نیلوفر

    به پای سرو کوهی دام

    گرم یادآوری یا نه،

    من از یادت نمی کاهم

    تو را من چشم در راهم.

     

    "نیما یوشیج"


    21 آبان - زادروز نیما یوشیج

    + 21 آبان، زادروز نیما (پدر شعر نو پارسی) گرامی باد.

    https://t.me/kellck

  • قول دادم ۳ – نزار قبانی

    بهت
    قول دادم

    که وقتی موهایت از مقابلم می‌گذرند بی‌تفاوت باشم
    اما
    آن‌گاه که همچون موج شب سر راهم قرار گرفتند

    فریاد زدم
    قول
    دادم وقتی که اشتیاق درونم را در هم فشرد،

    چشمانت را نادیده بگیرم
    اما
    وقتی دیدمشان که اطرافم را ستاره باران کردند

    آه
    کشیدم

    قول
    دادم که دیگر برایت نامه نفرستم

    اما
    -علی رغم تصمیم- نوشتم

    قول
    دادم در هیچ جایی که تو باشی من نباشم

    اما
    وقتی با خبر شدم که شام دعوتی من هم آمدم

    قول
    دادم که دیگر دوستت نداشته باشم

    اما
    کی کجا و چگونه قول دادم؟ نمی‌دانم

    من
    از شدت صداقت دروغ گفتم

    و
    خدا را شکر که دروغ گفتم.


    "نزار قبانی"

    https://t.me/kellck

  • شعر دلتنگی – پروانه حسینی

    من امروز

    در انتظارت

    غم انگیزترین و کوتاه ترین

    شعر دلتنگی را گفتم:

    "مُردم ز غمت، نیامدی تو"

     

    "پروانه حسینی"



    https://t.me/kellck

  • قول دادم ۲ – نزار قبانی

    قول‌هایی
    بزرگ‌تر از اندازه‌ی خودم دادم

    فردا
    روزنامه‌ها درباره‌ام چه خواهند گفت؟

    حتما
    خواهند نوشت دیوانه شده

    خواهند
    نوشت خودکشی کرده

    به
    تو قول دادم ضعیف نباشم … اما بودم

    درباره
    چشمانت شعر نگویم … اما گفتم

    قول
    دادم که

    قول
    دادم

    قول،،،
    و
    هنگامی که به خنگی خودم پی‌بردم خندیدم

    "نزار قبانی"

    مترجم: ؟

    https://t.me/kellck

  • قول دادم ۱ – نزار قبانی

    به
    تو قول دادم

    که دوستت نداشته باشم
    سپس
    در برابر این تصمیم بزرگ وحشت کردم

    به
    تو قول دادم که برنگردم

    و
    قول دادم از اشتیاق نمیرم

    اما
    مردم

    و
    بارها برگشتم

    بارها
    تصمیم گرفتم که دست بردارم

    اما
    یادم نمی‌آید دست برداشته باشم.

    "نزار قبانی"

    مترجم: ؟


    نزار قبانی - Nezar_qabbani

    https://t.me/kellck