ماه: تاریخ نامعتبر است

  • باز رسیدیم ز میخانه مست – مولانا

    باز رسیدیم ز میخانه مست

    باز رهیدیم ز بالا و پست

     

    جمله مستان خوش و رقصان شدند

    دست زنید ای صنمان دست دست

     

    ماهی و دریا همه مستی کنند

    چونک سر زلف تو افتاده شست.

     

    "مولانا"

    https://t.me/kellck

  • دوستت دارم – چیستا یثربی

    دوستت دارم

    همان‌گونه که شب، ماه را

    دوستت دارم

    همان‌گونه که صبح، آفتاب را

    دوستت دارم

    مثل ملاقات پنهانی مادر، از لای در

    دوستت دارم

    مثل حبس من با تو تا ابد

    در یک اتاق دربسته

    حتی بی پنجره!

    تنها من و تو

    این چنین دوستت دارم تو را

     

    "چیستا یثربی"

    https://t.me/kellck

  • حادثه ی دستانت – سولماز حاجی

    در همین
    گوشه ی خالی
    که گریه هایم
    به چشم هیچ بارانی
    نمی آید،
    تو را دوست دارم

    در همین
    غربت غریب غم هایم
    که راه به هیچ تبسمی
    ندارد،
    تو را
    نزدیک تر از نفس
    می بینم

    کجاست؟
    کجاست خواب آرام پروانه؟
    شاید اتفاق افتاد
    حادثه ی دستانت..‌.

    "سولماز حاجی"

    https://t.me/kellck

  • قهوه ات را بنوش – بهرام محمودی

    قهوه ات را بنوش – بهرام محمودی

    قهوه ات را بنوش
    بی
    دغدغه ی فردایی

    که
    آمدنش را

    هیچ
    تقویمی تضمین نکرده است
    !
    قهوه
    ات را بنوش

    و
    فکر کن

    از
    گندمزارهای دیروز چه مانده است؟

    از
    باغ های سیب شهریور؟

    از
    شکوفه های انار؟

    قهوه
    ات را گرم بنوش

    بی
    خیال فصلی که در راه است

    دیگر
    زمستان

    چه
    می تواند بکند

    با
    برگ هایی که طعم پاییز را چشیده اند!؟


    "بهرام محمودی"


    قهوه ات را بنوش

    https://t.me/kellck

  • شبیه گل سرخ – فرزانه طالبی پور

    می خواهم شبیه گل سرخی باشم
    که
    تو از عمق قلبت می بوئی ام …

    می
    خواهم شبیه هوایی باشم

    که تو با نبض احساست
    نفس
    می کشی ام‌‌‌‌ …

    و
    موهای پیچیده ام را

    در
    میان انگشتانت

    غرق
    دوستت دارم می کنی …

    می
    خواهم بعداز خدا

    خدای
    قلبت باشم

    و
    بعد از خدا

    خدای قلبم باشی.

    "فرزانه طالبی پور"

    https://t.me/kellck

  • دریا نام دیگر چشم های توست – فرنگیس شنتیا

    دریا نام دیگر چشم های توست – فرنگیس شنتیا

    دریا نام دیگر چشم های توست
    جان
    کندن در اعماق آب

    شکل
    پر تشنج بیقراری من

    ای
    ریشه شیرین درد

    ای
    سهم نداشته من از تمام خوشبختی

    که
    دست هایم
      
    جز
    به آغوش کشیدن حسرت تو

    بر
    ماهیچه های گرم

    هیچ خواهشی گشوده نمی شود
    در
    این سرگردانیِ همچون جنازه ای بر آب
     
    هزار
    بار هم که تکه پاره شوم

    دوباره
    می خواهمت

    من
    آن فانوس های چشمک زن

    دور و نزدیک را هیچ می بینم
    تو
    هم این زورق های عیاش پسند تفریحی را

    هیچ
    ببین

    هیچ
    هیچ هیچ

    و
    به این فکر کن

    که
    یک قایق سرگردان کاغذی

    جز
    فرو رفتن در ورطه آبی تو

    مگر
    سرنوشت دیگری هم دارد
    ؟

    "فرنگیس شنتیا"

     

    از کتاب: تو به روایت دهان دوخته من

    نام شعر: ای سهم نداشته من  

     

    https://t.me/kellck

  • چه بگویم به گلدان شمعدانی – حامد نیازی

    چه بگویم!
    به
    گلدان شمعدانی

    که
    تشنه ی دستهای ‌توست

    به
    پنجره ی دلتنگ هوایت

    و
    به پاییز

    که
    از دوری چشم هایت می بارد

    چه
    بگویم
    !
    به
    شعری که از نبودِ لبهایت می نالد

    به
    شبی که آغوشت را کم دارد

    و
    به دقایق بی تو

    چه
    بگویم
    !
    به
    خدایی که این عشق

    در
    تحملش نیست
    !
    و
    به بوسه ام بر پیشانی ات

    در
    دل قاب عکس بی جان

    به
    تو که دوری

    دوری
    و دور

    چه
    بگویم
    !
    به
    من که وقتی حتی تو را

    در یک ‌پیراهن با خود ندارم، غمگینم.

    مرا
    در آغوش بگیر

    تا
    بگویم به فاصله ها

    از
    هوایی که

    بین ما جاریست متنفرم …!

    "حامد نیازی"

    برگرفته از کانال

    @baran_e_del‌

    https://t.me/kellck

  • من خراب گیسوان توام – امیر نقدی لنگرودی

    من خراب گیسوان توام – امیر نقدی لنگرودی

    من خراب گیسوان توام
    لبخند
    که می زنی،

    جهان
    سمفونی بی بدیلی می شود

    که دلم را به پرواز در می آورد.
    با
    نگاهت یخ روزگار ذره ذره آب می شود و

    بهار و دلم بی تاب مهربانی های مُدامت

    دست هایم را
    لای موهایت که یله می کنم
    شراب از سرانگشتانم عطر افشانی می کند
    محبوب من !
    من خراب میخانه ی گیسوان توام .


    “امیر نقدی لنگرودی”

     

     

    https://t.me/kellck

  • این حق تو نیست که چنین زیبا باشی – فرنگیس شنتیا

    این حق تو نیست که چنین زیبا باشی – فرنگیس شنتیا

    این حق تو نیست که چنین زیبا باشی
    و
    من

    چون
    زائری رانده شده از یک معبد شگفت

    با
    گناهان کبیره از دور تماشایت کنم

    همه
    عطرهای خوب جهان با تو

    هر
    آنچه بوی باروت و بوی خون با من

    همه
    آبی های دست نخورده  آسمان با تو

    هرآنچه
    نفرین چرک زمین درمن

    بگو
    به کدامین نام بخوانمت

    تا
    این ضجه های کور مکرر را

    در
    اعماق من اجابت کنی؟

    “فرنگیس شنتیا”

     

    از کتاب: تو به روایت دهان دوخته من

    نام شعر: دریغ

     

    فرنگیس شنتیا

    https://t.me/kellck

  • من مرگ را….

    ﺍﯾﻨﮏ ﻣﻮﺝِ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﮔﺬﺭِ ﺯﻣﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﻦ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺩ
    ﺍﯾﻨﮏ ﻣﻮﺝِ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﮐﺬﺭِ ﺯﻣﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭼﻮﻥ ﺟﻮﺑﺎﺭِ ﺁﻫﻦ ﺩﺭﻣﻦ ﻣﯽ‌گذرد

    ﺍﯾﻨﮏ ﻣﻮﺝِ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﮔﺬﺭِ ﺯﻣﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭼﻮﻥ ﺩﺭﯾﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﭘﻮﻻﺩ ﻭ ﺳﻨﮓ
    ﺩﺭ ﻣﻦ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺩ .
    ﺩﺭ ﮔﺬﺭﮔﺎﻩِ ﻧﺴﯿﻢ ﺳﺮﻭﺩﯼ ﺩﯾﮕﺮﮔﻮﻧﻪ ﺁﻏﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ
    ﺩﺭ ﮔﺬﺭﮔﺎﻩِ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺳﺮﻭﺩﯼ ﺩﯾﮕﺮﮔﻮﻧﻪ ﺁﻏﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ
    ﺩﺭ ﮔﺬﺭﮔﺎﻩِ ﺳﺎﯾﻪ ﺳﺮﻭﺩﯼ ﺩﯾﮕﺮﮔﻮﻧﻪ ﺁﻏﺎﺯ ﮐﺰﺩﻡ .
    ﻧﯿﻠﻮﻓﺮ ﻭ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺩﺭ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ
    ﺧﻨﺠﺮ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩﯼ ﺩﺭ ﻣﻦ،
    ﻓﻮﺍﺭﻩ ﻭ ﺭﻭﯾﺎ ﺩﺭ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ
    ﺗﺎﻻﺏ ﻭ ﺳﯿﺎﻫﯽ ﺩﺭ ﻣﻦ .
    ﺩﺭ ﮔﺬﺭﮔﺎﻫﺖ ﺳﺮﻭﺩﯼ ﺩﯾﮕﺮﮔﻮﻧﻪ ﺁﻏﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ .
    ﻣﻦ ﺑﺮﮒ ﺭﺍ ﺳﺮﻭﺩﯼ ﮐﺮﺩﻡ
    ﺳﺮ ﺳﺒﺰ ﺗﺮ ﺯ ﺑﯿﺸﻪ
    ﻣﻦ ﻣﻮﺝ ﺭﺍ ﺳﺮﻭﺩﯼ ﮐﺮﺩﻡ
    ﭘُﺮ ﻧﺒﺾ ﺗﺮ ﺯ ﺍﻧﺴﺎﻥ
    ﻣﻦ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺳﺮﻭﺩﯼ ﮐﺮﺩﻡ
    ﭘُﺮ ﻃﺒﻞ ﺗﺮ ﺯ ﻣﺮﮒ .
    ﺳﺮﺳﺒﺰ ﺗﺮ ﺯ ﺟﻨﮕﻞ
    ﻣﻦ ﺑﺮﮒ ﺭﺍ ﺳﺮﻭﺩﯼ ﮐﺮﺩﻡ
    ﭘُﺮ ﻃﭙﺶ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺩﻝِ ﺩﺭﯾﺎ
    ﻣﻦ ﻣﻮﺝ ﺭﺍ ﺳﺮﻭﺩﯼ ﮐﺮﺩﻡ
    ﭘُﺮ ﻃﺒﻞ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺣﯿﺎﺕ
    ﻣﻦ ﻣﺮﮒ ﺭﺍ
    ﺳﺮﻭﺩﯼ ﮐﺮﺩﻡ .

    سروده ى: من مرگ را…
    از دفتر : لحظه ها و همیشه

    #احمد_شاملو

  • عین شین قاف

    عین شین قاف

    حرف که می زنی

    من از هراس طوفان
    زل می زنم به میز
    به زیر سیگاری
    به خودکاری
    تا باد مرا نبرد به آسمان.

    لبخند که می زنی
    من
    عین هالوها
    زل می زنم به دست هات
    به ساعت مچی طلایی ات
    به آستین پیراهنت
    تا فرو نروم در زمین.

    دیشب مادرم گفت
    تو از دیروز فرو رفته ای
    در کلمه ای انگار

    در عین
    در شین
    در قاف
    در نقطه ها

    "مصطفی مستور"

  • چگونه سرو روان گویمت – خواجوی کرمانی

    ز هر که دل برباید تو دل رباتر ازوئی

    ز هر چه جان بفزاید تو جان فزاتر از آنی

     

    نهاده‌ام سر خدمت بر آستان ارادت

    گرم بلطف بخوانی و گر بقهر برانی

     

    اگر امان ندهد عمر و بخت باز نگردد

    کجا بصبر میسر شود حصول امانی

     

    مکن ملامت خواجو بعشقبازی و مستی

    که بر کناری و دانم که حال غرقه ندانی.


    "خواجوی کرمانی"



    متن کامل شعر در ادامه مطلب

     

    [ادامه مطلب را در اینجا بخوانید …] https://t.me/kellck

  • ای مرهم ریش و مونس جانم – سعدی

    ای مرهم ریش و مونس جانم

    چندین به مفارقت مرنجانم

     

    آن کس که مرا به باغ می‌خواند

    بی روی تو می‌برد به زندانم.

     

    "سعدی"

     

    https://t.me/kellck

  • دمی با دوست در خلوت – سعدی

    دمی با دوست در خلوت

    به از صد سال در عشرت

     

    من آزادی نمی‌خواهم

    که با یوسف به زندانم.

     

    "سعدی"

    https://t.me/kellck

  • چنانت دوست می‌دارم – سعدی

    چنانت دوست می‌دارم

    که گر روزی فراق افتد

     

    تو صبر از من توانی کرد

    و من صبر از تو نتوانم.

     

    "سعدی"

    https://t.me/kellck

  • باش تا جان برود در طلب جانانم – سعدی

    باش تا جان برود در طلب جانانم

    که به کاری به از این بازنیاید جانم

     

    هر نصیحت که کنی بشنوم ای یار عزیز

    صبرم از دوست مفرمای که من نتوانم.

     

    "سعدی"

    https://t.me/kellck