گفتارت فرش ایرانیست
و چشمانات گنجشککان دمشقی
که میپرند از دیواری به دیواری
و دلام در سفر است چون کبوتری بر فراز آبهای دستانات
و خستگی در میکند در سایهی دیوارها…
و من دوستات دارم
اما میترسم که با تو باشم
میترسم که با تو یکی شوم
میترسم که در تو مسخ شوم
تجربه یادم داده که از عشق زنان دوری کنم
و از موجهای دریا
اما با عشقات نمیجنگم…
که عشق تو روز من است
با خورشید روز نمیجنگم
با عشقات نمیجنگم…
شاعر: #نزار_قبانی | سوریه، ۱۹۹۸-۱۹۲۳ | برگردان: #آرش_افشار