ماه: تاریخ نامعتبر است

  • بخشی از گفتگوی مجازی تازه خانه ایران در مونیخ با هوشنگ ابتهاج (سایه ) – پنجم مرداد نود و نه

    “توری راه انداختن که پول میگیرن و میان درخت ارغوان رو نگاه میکنند،چیزایی پیش اومد که بعد از سال ها من شروع کردم با ارغوان حرف زدن.یکیش همین تور!”

    ـــــــــــــــــــــــــــــــــ

    ارغوان می‌بینی؟
    به تماشاگه ویرانی ما آمده‌اند
    مانده‌ایم تا ببینیم نبودن را
    آخر قصه شنودن را
    پشت این پنجره‌ی بسته هنوز
    عطر آواز بنان مانده است
    شهریار اینجا
    شعر نقاشش را خوانده است
    آن شب افشاری
    با کسایی و قوامی و ادیب
    تا قرایی و فرود
    وان درآمد از اوج
    شجریان، لطفی
    چه شبی بود، دریغ
    زندگی روی از این غمکده گردانیده است
    ارغوان
    در و دیوار غریب افتاده چه تماشا دارد؟

    #هوشنگ_ابتهاج #سایه

  • بیگانه | هوشنگ ابتهاج

    بیگانه | هوشنگ ابتهاج

    شنیده‌ام که درخت از درخت با خبر است
    و من گمان دارم
    که سنگ هم از سنگ
    و ذره ذرهٔ عالم که عاشقانِ همند
    مگر دلِ تو که بیگانه است با دلِ من.

    #هوشنگ_ابتهاج #سایه | کلن، آذر ۱۳۹۸
    شعرى چاپ نشده از سایه
    * دستخط شاعر

  • شوق دیدار | هوشنگ ابتهاج

    شوق دیدار | هوشنگ ابتهاج

    منشین چنین زار و حزین چون روی زردان
    شعری بخوان، سازی بزن، جامی بگردان

    ره دور و فرصت دیر، اما شوق دیدار
    منزل به منزل می‌رود با رهنوردان

    من بر همان عهدم که با زلف تو بستم
    پیمان شکستن نیست در آیین مردان

    گر رهرو عشقی تو پاس ره نگه دار
    بالله که بیزارست ره زین هرزه گردان

    صد دوزخ اینجا بفشرد آری عجب نیست
    گر در نگیرد آتشت با سینهْ سردان

    آن کو به دل دردی ندارد آدمی نیست
    بیزارم از بازار این بی هیچ دردان

    آری هنر بی عیب حرمان نیست لیکن
    محروم تر برگشتم از پیش هنردان

    با تلخکامی صبر کن ای جان شیرین
    دانی که دنیا زهر دارد در شکردان

    گردن رها کن سایه از بند تعلق
    تا وارهی از چنبر این چرخ گردان

    #هوشنگ_ابتهاج