ماه: تاریخ نامعتبر است

  • حکایت بارانِ بی‌امان

    حکایت بارانِ بی‌امان

    حکایت بارانِ بی‌امان است
    اینگونه که من دوستت می‌دارم…
    شوریده‌وار و پریشان
    بر خزه‌ها و خیزاب‌ها
    به بیراهه و راهها تاختن
    بی‌تاب و بی‌قرار
    دریایی جستن
    و به سنگچین باغِ بسته دَری سر نهادن
    و تو را به یاد آوردن
    حکایت بارانی بی‌قرار است
    این‌گونه که من دوستت میدارم…

    #شمس_لنگرودی