مادر | سعید بیابانکی

«مادر»

ماه پشت شاخه ها بی احتیاط
مانده امشب روی دیوار حیاط

مادر از پشت درختان هراس
می رسد آرام با تشتی لباس

می چلاند خاطرات شسته را
شعرهای نارس نارسته را

خاطراتم مثل یک شعر بلند
پهن می ماند پریشان روی بند

یاد گلبانوی کاشی ها به خیر
یاد حوض و اب پاشی ها به خیر

دست هایش آشنا با آب ها
مهربان با کاسه ها بشقاب ها

امشب ای غم در دلم اتراق کن
خاطراتم را به او سنجاق کن

آن اهورای تماشایی کجاست
خسته ام عطر خوش چایی کجاست ؟

سعید بیابانکی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.