سالگرد دکتر شریعتی

وقتی در صحنه حق و باطل نيستی، وقتی که شاهد عصر خودت و شهيد حق و باطل جامعه‌ات نيستی، هرکجاکه ميخواهی باش، چه به ‌نماز ايستاده باشي، چه به شراب نشسته باشی هر دو یکی است.   #روزنگار ،۲۹ خرداد،درگذشت #دکتر_علی_شریعتی

بر شانه های چند نفر پا گذاشتید؟

تا لحظه‌ای که پا به ثریا گذاشتید بر شانه‌های چند نفر پا گذاشتید؟ از لطفتان کمال تشکر که لااقل خلق گرسنه را به خدا وا گذاشتید در شهر مصر، پیرهن هر که پاره بود انگشت روی زخم زلیخا گذاشتید بابا شبیه “آ”‌ی بدون کلاه شد از بس کلاه بر سر بابا گذاشتید فعلا که زنده‌ایم …

می‌خواهمت

“می‌خواهمت” شنفتم و پنداشتم که اوست پنداشتم که مژده آن صبح روشن است پنداشتم که نغمه گم گشته من است پنداشتم که شاهد گمنام آرزوست خواب فریب باز ز لالایی امید در چشم آزمایش من آشیانه ساخت #هوشنگ_ابتهاج

حکایت بارانِ بی‌امان

حکایت بارانِ بی‌امان است اینگونه که من دوستت می‌دارم… شوریده‌وار و پریشان بر خزه‌ها و خیزاب‌ها به بیراهه و راهها تاختن بی‌تاب و بی‌قرار دریایی جستن و به سنگچین باغِ بسته دَری سر نهادن و تو را به یاد آوردن حکایت بارانی بی‌قرار است این‌گونه که من دوستت میدارم… #شمس_لنگرودی

به مرتضی کیوان و یارانش | احمد شاملو

نه به خاطر آفتاب، نه به خاطر حماسهبه خاطر سایه‌ی بام کوچکشبه خاطر ترانه‌ای کوچک‌تر از دست‌های تو نه به خاطر جنگل‌ها، نه به خاطر دریابه خاطر یک برگبه خاطر یک قطرهروشن‌تر از چشمهای تو نه به خاطر دیوارها -به خاطر یک چپرنه بخاطر همه انسانها -به خاطر نوزادِ دشمنش شایدنه به خاطر دنیا -به …

این چه رنجی است | احمدرضا احمدی

چه رنجی است خوابیدن زیر آسمانیکه نه ابر دارد نه باراناز هراس از کلماتهر شب خواب‌های آشفته می‌بینیم به این جهان آمده‌ایمکه تماشا کنیم صندلی های فرسوده و رنگ باختهسهم ما شدانتخاب ما مرواریدهای رخشان بود یکی به ما بگویدآیا ما قادریمدریای آبیو جعبه‌ی مداد رنگیِهفت‌رنگ رابه خانه ببریمو خوش‌بختیِسرنگون در آسمان ابری راصید کنیم …